سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر امام علیه‌السلام در شام

شاعر : محمد داوری
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : مربع ترکیب

ای ســایـۀ روی ســرم آقــای نـیــزه            بر دامـنم ای‌کـاش بـودی جـای نـیزه

افـتـاده‌ام از پــا بــرادر پــای نــیــزه            قـرآن بخـوان بر حال من بالای نیزه


ما خارجی هستیم این بُهتان شام است

قـرآن بخـوان که راه رفع اتهام است

بی‌تـو هـزاران داد از دسـت زمـانـه            دادنـد مـا را نـاسـزا خـانـه به خـانـه

خوردیم شـلاق و کـتک با هر بهـانه            می‌سوزد از بس جای ضرب تازیانه

انگار آتش بر روی بال و پر ماست

زنجیر گردن بند دخترهای زهراست

بر خـارها رفـتـیم چون نـاچار بودیم            در چشم این مردم بـرادر خار بودیم

شب در خـرابه روز در بازار بودیم            هر لحـظـه زیـر هـجـمـۀ آزار بودیم

ما را ببین دنیا به چه روزی کشانده

سیـلی نـخـورده فـاطـمـه‌زاده نمـانـده

سخت است داغ و درد و غم یکجا ببینی            خود را به چندین وجه چون زهرا ببینی

هر شب میان خـواب بـابـا را ببـینی            فـردا ولی او را روی نـی‌هـا بـبـیـنی

دور از تعجب نیست از خود سیر باشی

حتی سه‌ساله هم که هستی پیر باشی

نقد و بررسی

دو بند از این شعر به دلیل مغایرت با روایات معتبر و تحریفی بودن مطالب کلا حذف شد